به گزارش مشرق، از زمان شهید رجایی که این ورزش پایهگذاری شده تا سال جاری که دهه تثبیت این فدراسیون و موفقیت ورزشکاران و قهرمانان آن را در میادین بینالمللی و پارالمپیک رقم زده، نام محمود خسرویوفا با ورزش جانبازان و معلولان گره خورده است.
رودررو با ما و در پاسخ به سوالات صریح ما بسیار بی پرده و روان سخن میگوید. خود را از سیاست و سیاست زدگی مبرا میداند و بر این باور است که تثبیت مدیریت او افزون بر مدال آوری ورزشکاران و برنامهریزی کلان جهت توسعه پایدار به همین عامل بر میگردد.
او به صراحت اعلام می دارد که هیچ علاقهای به نامزدی و کاندیداتوری وزارت ورزش و جوانان نداشته، ندارد و نخواهد داشت. ماهیت ذاتی و شرح وظایف فدراسیونش را باعث احساس دین میداند و خدمت به این حوزهها را افتخاری برای خود و شایسته مردان غرور آفرین دفاع مقدس.
سه دهه فعالیت تخصصی خاطرات زیادی را از دولتهای پیشین برای وی رقم زده است. به جز سعیدلو که آن را دوران فریب و ریا میخواند، نگرش چندان منفی به سایر دورهها ندارد. از دولتهای نهم و دهم به عنوان اوج گسترش حمایتها از ورزش جانبازان و معلولان یاد میکند و رویای روزهای خوش را برای موفقیت هر چه بهتر این فدراسیون در پارالمپیک 2016 ترسیم میکند.
گفتوگوی تفصیلی با محمود خسروی وفا، رییس فدراسیون جانبازان و معلولان و رییس کمیته ملی پارالمپیک پیرامون عملکرد 30 ساله خود و ارزیابیاش در رابطه با وضعیت کاروان اعزامی به بازیهای پارالمپیک 2016 را در ادامه میخوانید:
حرفهایم را بیپرده و در شان فدراسیون میزنم
من ناگفته چیزی ندارم و علتش آن است که همیشه حرفهایم را میزنم. سعی میکنم ادبیاتم، ادبیات تلخی نباشد. در هر برنامهای نیز حرفهایم را میزنم، اما این حق را به خود نمیدهم که خود را برتر از کسی، سازمانی و یا تشکیلاتی بدانم و مخاطبم را با ادبیاتی به کار ببرم که زیاد شایسته این فدراسیون نباشد. این فدراسیون شاید شان و منزلتش بالاتر از رییس باشد که به نام جانباز تلقی شده است. جانباز عقبه فرهنگی و دفاع مقدس دارد و در این زمینه ما نباید این موضوع را به چالش بکشیم.
هر کسی ممکن است حرف نگفته داشته باشد و همین حرف نگفته بنا به ضرورتهایی باید گفته نشود. فکر میکنم من اگر بگویم ما به بهترین جا ممکن رسیدهایم، قطعا نمره منفی را میگیرم. واقعا چه کسی میتواند به خودش نمره خیلی خوبی بدهد؟ البته نمره بد نیز نباید به خودم بدهم. زیرا اگر نمره بد به خودم بدهم در اصل زیر سوال بردن همکاران خودم در این فدراسیون و سایر استانهاست و جواب این همه موفقیتها و پیروزیهایی که جامعه از آن استقبال میکند. همه اینها را باید بر اساس منطقش صحبت کرد. در مجموع هیچ دلگیری ندارم.
حرف ناگفته ویژهای ندارم
از سوی دیگر ما در فدراسیون جانبازان و معلولان فضای زیادی داریم، به طوری که معاونتهای ما به اندازه فدراسیونهای دیگر فضا دارند. زمانی که این همه امکانات را جمهوری اسلامی ایران برای ما فراهم کرده است برای چه باید گله مند باشیم. باید سختی را به جان بخریم تا به اهدافمان برسیم. بنابراین من حرف ناگفته ویژهای ندارم، چون تمام حرفهای خود را صریح می زنم. اما هیچ وقت سعی نکردهام به خاطر شان و منزلت فدراسیون جانبازان و معلولان ادبیات بدی به کار ببرم. همچنین نباید ادبیاتی به کار برد که فراتر از انتظارات فرهنگی باشد. خدا را شکر میکنم که تا به امروز چیزی من را آزار نداده است. زیرا رفتار وزارت ورزش و جوانان از آن چیزی که انتظار دارم مثبتتر از انتظارات من بوده، حداقل نسبت به گذشتهها.
از سال 59 تاکنون همه حمایت کردهاند
وقتی به گذشته نگاه میکنم، می بینم که پله به پله تمام ارگانها به فدراسیون جانبازان و معلولان لطف زیادی داشتهاند. انصافا از سال 59 تا به امروز همه با یک نگاه به ما نگاه کردهاند. حال امکان دارد نظرات من را نتوانستند تامین کنند که البته این مشکل کلی است و نباید انتظارم را خلاف واقعیتهای موجود بگویم. کمیته ملی المپیک تا به امروز حمایت خوبی از ما داشته است. حال این حمایتها به موقع بوده است یا خیر؟ بحثهایی است که همیشه وجود دارد.
مسوولیت شکستهایم را میپذیرم
من به یاد دارم در بازیهای پارالمپیک لندن 48 ساعت قبل از اعزام تیم به کاروان گفتم، پاسخگوی باخت تمام ورزشکاران در لندن بر عهده من است نه شما. من مسئولیت باخت را بر عهده می گیرم، زیرا اعتقاد دارم دولت این همه امکانات در اختیار ما قرار میدهد پس نباید پیروزی ها از آن خسروی وفا باشد و باخت بر گردن دیگران. مسئولیت باخت را من باید خود پذیرا باشم نه دیگران. زمانی که والیبال نشسته در اولین دیدار خود دچار شکست شد، مسئولیت آن را پذیرفتم و حتی عذرخواهی نیز کردم. زیرا معتقدم با مقصر قلمداد کردن دیگران در حقیقت سبب میشد تا آنها دیگر جرات کار کردن با من را پیدا نکنند. من نباید از خود یک یادگار بد اخلاقی بر جای بگذارم. بنابراین من باید پاسخگوی مسائل منفی تیمم باشم. حتی اگر بخواهم دلیل باخت را بر گردن دیگران بیندازم، باید به صورت منصفانه برخورد کنم تا آنها نیز قبول کنند. من اگر امروز بخواهم مسئولیت باخت تیمم را به عنوان رییس فدراسیون قبول نکنم، باید فدراسیون را ترک کنم. نباید اینجا بنشینم و بگویم اگر موفق شدیم علتش به خاطر عملکرد خوب من بوده و اگر باختیم، به دنبال مقصر بگردم. حتی در جایی که کسی در درون سازمانی کوتاهی انجام دهد با آن فرد برخورد میکنم. حتی در المپیک پکن نیز که تیم نسبتا ناموفق بود، به عنوان نایب رییس کمیته ملی از مردم عذرخواهی کردم.
نتیجهگرایی و بیمسوولیتی برخی مدیران؟
نمی دانم شاید برخی مواقع نتیجهگرایی مهمترین موضوعی بوده که همه به آن پرداختهاند. مثلا اگر امروز توپی وارد دروازه شد عنوان کنیم مدیر آن موفق است، اما اگر به دیرک دروازه برخورد کند، آن مدیر ناموفق قلمداد میشود. چون به نتیجهگرایی زیاد توجه شده و مدیران به هر قیمتی سعی میکنند دچار شکست نشوند و حتی اگر در مواقعی با باخت مواجه شدند، باخت را در جای دیگری هدایت میکنند.
* در لندن تنها به اتاق بازندهها میرفتم
در لندن من این مساله را به ورزشکاران خود گوشزد کردم، هر کسی در روز مسابقه باخت به اتاقش خواهم رفت و هر کسی به مدال دست پیدا کند به اتاقش نخواهم رفت. همه نیز شاهد این قضیه بودند. به طوری که هر کسی که در پارالمپیک لندن موفق به کسب مدال طلا میشد به اتاقش نمیرفتم. زیرا چنین فردی نتیجه زحماتش را گرفته بود و همه به نوعی از رسانه گرفته تا خانواده آن ورزشکار به او تبریگ میگفتند. آن کسی که باخته بود در داخل اتاقش به تنهایی گریه میکرد، من وظیفه داشتم به سراغ چنین ورزشکاری بروم. زیرا با حضور من دفعات بعد اعتماد به نفسش بالاتر میرفت. من حتی سعی کردم با تمام بازندهها جلسات متعددی داشته باشم، اما با برندهها هیچ جلسهای را برگزار نکردم. چنین رفتاری یک منش و سبک شد و در جای دیگر بهترین نتیجه را داد. حداقلش این است که برای خودم این طور تداعی میکنم که بار استرس را از روی مدیر، مربی و ورزشکار خود بردارم تا بهتر بتوانند کار کنند. مثلا شما به یک کودک مرتبا گوشزد میکنید، مواظب باش فلان چیز را نیندازد. در حقیقت شما بار منفی را به این کودک وارد می کنید. من احساس میکنم ورزشکاران ما در لندن نسبت به ها مصاحبههای مثبتتری را با رسانهها انجام می دادند. آیا ما واقعا مامور هستیم تمام نقاط ضعف خود را با دمیدن در شیپور به اطلاع مردم برسانیم؟
بعضی وقتها داد زدن بار منفی دارد
از سال 91 تا 92 مسائل مالی فشار زیادی را به فدراسیونها تحمیل کرده بود. در این برهه من طی مصاحبههایی که با رسانههای مختلف انجام میدادم، به صراحت میگفتم که فدراسیون جانبازان و معلولان مشکل مالی ندارد و همه از این موضوع تعجب میکردند. یکی از دلایلی که سبب شد که در این سالها ما دغدغه مالی نداشته باشیم، به خاطر مدیریت خوب هزینه بود. به طوری که سعی می کردیم رشتهها را اولویت بندی کنیم و برحسب نیاز تیمها را به تورنمنت های برون مرزی بفرستیم. زیرا زمانی که فدراسیون مشکل مالی داشت، چه نیازی بود که هزینههای بی مورد داشته باشیم. به اعتقاد من در طی این دو سال هیچ فدراسیونی مشکل مالی نداشت. فقط از نظر مدیریت هزینه عملکرد خوبی نداشتند. ما نباید نقاط ضعف خود را با بیرون بردن سرمان از پنجره خانه به گوش همه برسانیم. اگر داد زدن به من کمک کند، خوب است. اما یقین دارم بعضی وقتها داد زدن بار منفی دارد و نه تنها با داد زدن مشکلی حل نمیشود ، بلکه افکار مردم را نیز مختل میکنیم.
آرزو نداشتم و ندارم که وزیر ورزش شوم
من هیچ وقت نه آرزو داشتم و نه آرزو دارم و نه در خود می بینم که روزی وزیر ورزش و جوانان شوم. در این باره باید به وجدان درون خود نگاه کنم. من هیچ وقت نمیتوانم وزارتخانهای به این بزرگی را اداره کنم. ما در هر پستی که قرار داریم باید مسوولیت شکست را بپذیریم. نباید اجازه دهیم مدیران ما زمانی که دچار باخت میشوند، باخت خود را گردن همه کشور تقسیم کنند غیر از خود. این نگاه، نگاه غیرمنصفانه و یک کار خلاف تربیتی است. من چگونه با چنین دیدگاهی جواب وجدان خود را بدهم. هر کجا که باشم باید مسئولیت آن مکان را پذیرا باشم و بگویم باخت با من نیست، اما بردش به خاطر عملکرد خوب من است.
به هیچ دولتی نگاه سیاسی نداشتهام
به یاد دارم زمانی معلمی در یزد بود که وقتی سه تا از دانشآموزان خوبش نمره خوب به دست نمیآوردند، خط کشی را از کیفش در می آورد و به آنها میگفت من را بزنید. لابد من معلم خوبی نبودم که نمره خوبی نگرفتهاید. این عامل سبب شد تا آنها از دانشآموزان خوب مدرسه شوند. بنابراین شاید ما روشهایمان، روش غلطی است که با وجود بهرهمند بودن از تمام ظرفیتها، نتوانستیم بهره خوبی از آنها ببریم. شاید اشکال از من بوده است نه ورزشکار و مربی. البته در مجموع نمی گویم در شکست تنها خود مقصرم. بلکه کمیته انضباطی می گذارم و حتی توبیخ نیز میکنم و در جایش اگر نیاز باشد مربی را اخراج میکنم. اگر قرار باشد مسئولیت باخت را بپذیرم، باید این کارها را نیز انجام دهم.
ما اگر ورزشکارانمان مصاحبه منفی انجام دهند، کمیته انضباطی برای آنها برگزار و آنها را شش ماه محروم میکنیم. زیرا معقتدم با این گونه مصاحبهها به افکار عمومی آسیب میزنیم. دولت سال گذشته 14 میلیارد به ما جایزه داده است. بدون شک یک مصاحبه منفی سبب میشود تا این 14 میلیارد در اذهان عمومی منفی دیده شود. بیان این گونه ادبیات از سوی ورزشکار، ادبیات منصفانه و خدا پسندانهای نیست. مگر میشود دولت این همه به ما هزینه بدهد و ما به دولت حمله کنیم. من خوشبختانه تاکنون به هیچ دولتی نگاه سیاسی نداشتهام.
دوره سعیدلو بدترین دوران مدیریت ورزش کشور است
دوره سعیدلو بدترین دوران مدیریتی ورزش کشور بود. علت آن هم این بود که در این دوران دروغ نهادینه شد. این دوران، دوران خوبی برای ورزش کشور نبود. همه یاد گرفته بودند راست نگویند و صادق نباشند و این برای نظام جمهوری اسلامی چیز خوبی نبود، اما همه دوران تجربیات مثبتی برای من داشت. علی آبادی مدیر بدی نبود، با وجود این که من جزو شاکیهای وی بودم، اما انصافا مدیر بدی نبود. به اعتقاد من مدیر را نباید با نمره عالی سنجید. اگر با نمره عالی سنجیده شود همه مدیران رد میشوند ما باید در ارزیابی مدیران نمره خوب و متوسط را در نظر بگیریم که البته باید بگویم نمره متوسط برای مدیریت در جمهوری اسلامی یعنی ضعیف. این نظام نباید مدیر متوسطی داشته باشد، بلکه باید خوب یا خیلی خوب باشد.
بهترین جوایز زمان سعیدلو و علیآبادی داده شد
بهترین دوران از نظر من اگر از نظر جوایز و فرصتهایی که برای ورزش جانبازان و معلولان به وجود آمد، ارزیابی کنم، زمان دولت نهم و دهم یعنی زمان سعیدلو و علیآبادی بود که در این دوران جوایز ورزشکاران پارالمپیک و المپیکی به طور یکسان دیده شد. آن سال به مدیران گفتم که کار خوبی انجام دادهاید. بنابراین اگر امروز بخواهم قضاوت بدی نسبت به آنها داشته باشم، بیانصافی و نامردی است. همچنین در دولت اصلاحات ما مشکلی نداشتیم.
از 59 تاکنون با هیچ دولتی مشکل نداشتیم
از سال 59 تا به امروز من با هیچ دولتی مشکلی نداشتم. هیچ دولتی ما را از نظر حمایتهای ویژه خود محروم نکرده است. اگر به زمان شهید رجایی که فدراسیون جانبازان و معلولان که در آن زمان تاسیس شد برگردیم، میبینیم در همان زمان به این ورزش نگاه ویژهای شده است. حتی به یاد دارم در آن زمان سالنهای بوکس را به ورزش معلولان اختصاص دادند و برای معلولان اتوبوس تهیه کردند. این اقدامات خوبی بود که برای فدراسیون نوپا تدارک دیده شد. قدمهای اولیه سال 59 سبب شد تا امروز فونداسیون ساختمان ما خوب شکل بگیرد. امروز جا دارد از دولت شهید رجایی و حتی از دولت اصلاحات که حمایت خوبی از ورزشکاران جانبازان و معلولان به عمل آوردند، تشکر کنم. در فرصت کنونی هر نوع فرصت قانونی که در این دولت به دست میآوریم با گذشته قابل برابر نیست.
دولت همیشه نگاه مثبت به ورزش جانبازان و معلولین دارد
در فرصتهای قانونی هر چه گام بر می داریم، پایمان را جای محکمی می گذاریم، زیرا حمایت ویژهای می شویم. اگر در مجلس شورای اسلامی بحث ورزش جانبازان و معلولان مطرح میشود، برای این است که دولت نگاه مثبتی دارد. سال 94 بودجه فدراسیون در سازمان مدیریت و برنامهریزی بعد از 31 سال برای آن ردیف بودجه دیده نشد و به عنوان فعالیتهای کمیته ملی المپیک نام برده شد. این چیزی است که در گذشته نبوده است.
برای اولین بار دغدغه مالی برای پارالمپیک ریو نداریم
نسبت به مجموعه های ورزشی و مسائل قانونی هر چه که جلوتر پیش می رویم و هر مکاتبهای که با وزارت ورزش و جوانان انجام میدهیم پاسخ آن مثبت است. حتی چندین بار مکاتبهای از طرف دفتر جهانگیری و وزیر ورزش و جوانان صورت گرفت تا بتوانند ما را از مساله ماده "88" منفک کنند و این واقعا برای من تعجب آور است که این قدر از ورزش جانبازان و معلولان حمایت میشود. پس من چرا نباید از دولت تقدیر کنم؟ امسال برای اولین بار است که برای پارالمپیک ریو دغدغه بودجه ندارم. شاید این بودجه دیر و زود شود، اما سوخت و سوز ندارد.
هیچ وقت موضعگیری سیاسی نداشتهام
ورزش جانبازان و معلولان اگر بخواهد وارد فضای سیاسی شود، در حقیقت سم را وارد خود کرده است. زیرا ورزش جانبازان و معلولان باید تابع نظام و حکومت باشد نه این که در جریان فضای سیاسی قرار گیرد، چون در جهت سیاسی قربانی نیز میشود، اما در جریان نظام حکومت هیچ وقت قربانی نمیشود. در حقیقت یکی از دلایل طولانی بودن مدیریت من در این فدراسیون به خاطر همین دیدگاه بوده که هیچ وقت اجازه ندادهام فضای ورزش جانبازان و معلولان را سیاسی کنند و هیچ وقت موضع گیری سیاسی نداشتهام به رغم این که حرفم را نیز صریح می زنم. از دلایل آن که اجازه ندادهام این فضا سیاسی شود، به خاطر آن است که نظامی و پاسدار بودم که این خلاف دستور امام (ره) بود.
رای من از قبل خریده نشده بود
همچنین در شورای اسلامی شهر دوم بودم که غیر از مستقل بودن در هیچ جایی نمایش سیاسی ارائه ندادم. اگر غیر از این است حتما بگویند. همچنین با هیچ جناحی نبودم و خوشحال هستم که با هیچ جناحی نبودهام. رای من ارزش زیادی داشت و از قبل خریداری نشده بود. من رای را به خاطر استقلال شخصی خود کسب کردهام، یقینا روزی هم که از فدراسیون بروم عذاب وجدان ندارم. همیشه یک جمله حضرت امام خمینی (ره) وجود دارد که سعی میکنم به آن بسنده کنم. حضرت امام (ره) مفهوما میفرمودند، "والا احساس مصونیت در انقلاب نکردم" وقتی این جمله امام (ره) را میشنوم، آدم خجالت می کشد یک روز احساس مصونیت کند. رهبر انقلاب احساس مصونیت نکرده، حال یک مسئول در این مملکت به واسطه دو روز ماندن در سمتش و به خاطر پول احساس مصونیت میکند. از اینجاست که ما ضربه می خوریم.
حفظ جایگاه لندن در ریو مهمترین اولویت است
سیاستگذاری ما همیشه در پارالمپیک این بوده که همواره ستاد بازیهای پارالمپیک بعدی را در همان دهکده بازیها تعریف کنیم. این کار نمادین من را مجبور میکند که برنامهریزی خود را برای پارالمپیک بعدی از همان دهکده بازیها شروع کنم. اگر شما از من بپرسید که نقاط ضعف پارالمپیک گذشته را بگویید من بدون هیچ کم و کاستی آن را عنوان میکنم. ما در لندن موفق بودیم، اما نقاط ضعف آن را نیز را نوشتیم. همه چیز تایپ شده موجود است. این که کی اقدام کردیم، کجا کوتاهی کردیم و علت کوتاهی مان در چه چیزی بوده است و سپس آسیب شناسی میکنیم. اولین چیزی را که در لندن برای خود اولویت قرار دادم، حفظ جایگاه لندن در ریو بود. حالا این که زمینه و اعتبار آن فراهم شود یا خیر؟ به عملکرد ما بستگی دارد، اما هدفمان را نمی توانیم از همان روز اول عالی در نظر نگیریم. باید هدف را نسبت به پارالمپیک قبل یک گام بالاتر ببینم حال اگر به این هدف نرسیم، دلایل مختلف در آن وجود دارد.
نباید بار را به دوش دولت انداخت
یک زمانی امکان دارد بودجه خوب نباشد. آیا باید دولت را مقصر بدانیم؟ ما نباید در جایی که موفق هستیم این موفقیت را به خود نسبت دهیم و در جایی که موفق نیستیم به دولت نسبت بدهیم. همه باید بپذیرند که نباید بار را بر دوش دولت انداخت. دولت هر چقدر بتواند سبک حرکت کند، در حقیقت حکومت سبک، سریعتر و چابکتر حرکت میکند. بنابراین در گام اول هدفمان حفظ ارتقای جایگاه لندن در ریو است. حال این که به آن دسترسی پیدا کنیم یا خیر، مشکلات خاص خود را دارد. ما همچنین هدفمان را با موضوع فرهنگی، فنی و آموزشی تعریف کردهایم و سعی کردیم با دیدگاههایی که با انتظارات جامعه است، همسو کنیم.
سهمیههای ریو بیشتر از لندن خواهد بود
پیشبینی ما بر این است که تعداد سهمیههای ما از لندن بیشتر باشد که یقینا بیشتر نیز خواهد بود. در لندن ما 78 سهمیه داشتیم، اما در حال حاضر برای ریو تا به امروز 77 سهمیه کسب کردهایم. پس به اولین شعار خود رسیدهایم. ما سهمیه فوتبال را مفت از دست دادیم. یعنی سیاسی از دست دادیم. ما اگر سهمیه فوتبالمان بود فوتبالی که در پارالمپیک دو بار روی سکو رفته، در برزیل میتوانست نمایش زیبای فوتبالی برای جامعه باشد. اما متاسفانه ورزشکاران ما مورد بی مهری سفارت انگلستان قرار گرفتند و موفق به دریافت ویزا نشدند، ولی با این حال تعداد سهمیههای ما در این دوران بیشتر از لندن خواهد بود.
سهمیههای زنان در ریو 3 برابر لندن است
یکی دیگر از شعارهای ما این بود که در زمینه بانوان سهمیهها نسبت به لندن بیشتر خواهد شد که امروز میگویم تعداد این سهمیهها سه برابر لندن است. البته اظهار نظر در مورد مسائل کیفی تا حدودی زود است. من زمانی که هنوز رقیب خود را رصد و شناسایی نکردهام و در بعضی از رشتهها سهمیهای کسب نکرده ایم، نمیتوانم اظهار نظر درستی داشته باشم. اما قبل از اعزام راجع به مسائل فنی بهتر میتوانم پاسخگو باشم. همچنین اظهار نظر راجع به مسائل داخلی نیز امروز مصلحت نیست. برای این که باید تمام جوانب را نگاه و رصد کرد. الان رصد ما کافی نیست، اما به هر حال به آن اهداف پیشبینی شده تا حدودی رسیدهایم.
دوومیدانی بیشترین امید مدال در ریو
در حال حاضر بیشترین سهمیه را در بخش انفرادی و در دوومیدانی (10سهمیه) کسب کردهایم که یقینا تعداد سهمیهها بیشتر از این تعداد خواهد بود. حتی بیشترین مدال را نیز نسبت به تمام رشتهها در دوومیدانی خواهیم داشت. فقط در بارسلون در دوومیدانی ناموفق بودیم، اما در سایر دورهها، در دوومیدانی عملکرد قابل قبولی داشتیم.
والیبال نشسته زنان اولین رشته تیمی در ریو بعد از انقلاب
والیبال نشسته زنان اولین رشته تیمی بانوان است که بعد از انقلاب موفق به راهیابی به پارالمپیک شدهاند. این فرصت بسیار خوبی برای زنان معلول کشورمان است. البته ما انتظار زیادی از این تیم نداریم، چون خودمان هم می دانیم فاصلهمان زیاد است و نباید انتظارمان از این تیم برای کسب مدال باشد. انتظار ما فقط کسب سهمیه المپیک بود، نه روی سکو رفتن. اما در تیروکمان و تیراندازی شانس مدال خانمها کمتر از آقایان نیست و شاید بیشتر از آقایان هم باشد.
کسب سهمیه تنها شرط برای حضور در ریو نیست
بر مبنای انتظارات از تیمها سعی کردیم حدنصاب تعیین کنیم که هر کسی به این حد نصاب برسد به ریو اعزام خواهد شد. شک نکنید در دوومیدانی دو برابر آن چیزی که میبریم سهمیه کسب میکنیم، اما ما این تعداد را اعزام نمیکنیم. چون حد نصاب تعیین میکنیم؛ قطعا ورزشکاران ما برای شرکت در ریو دچار ریزش زیادی خواهند شد. ضمن این که ورزشکاران برای رسیدن به حد نصابهای تعیین شده، خود را باید مورد سنجش قرار دهند نه بر حسب سهمیهای که کسب میکنند. البته قبول دارم که کسب سهمیه المپیک راحت نیست، اما برای اعزام ورزشکاران خود به ریو به این راحتی عمل نمیکنیم.
پیش بینی کسب 85 سهمیه در ریو نسبت به لندن
پیشبینی ما در این دوره حداقل 85 سهمیه است که تا الان 77 سهمیه را کسب کردهایم. در مورد مدال نیز ما پیشبینی میکنیم، اما الان زود است که بگوییم در ریو موفق به کسب چند مدال خواهیم شد.
به دلیل دوپینگ کسب سهمیه بیشتر در وزنهبرداری را از دست دادیم
از نظر مدال آوری قاعدتا باید مثل لندن باشیم. البته متاسفانه برخی از ورزشکاران ما قربانی ناآگاهی برخی از اطرافیان قرار گرفتند و با استفاده از مکمل فرصتهای کسب سهمیه پارالمپیک را از دست دادند که میتوان در این زمینه به وزنهبرداری اشاره کرد. قطعا وقتی ورزشکاری فرصتش را در کسب سهمیه از دست میدهد در حقیقت من فرصتم را از دست دادهام و همچنین جامعه ورزش این فرصت را از دست داده است. کسی که دوپینگ میکند تنها به خودش ضربه نمی زند، بلکه به جامعه ورزش کشور آسیب میزند. اگر چه در حال حاضر دوران محرومیت این ورزشکار وزنهبردار به اتمام رسیده است، اما فرصت کسب سهمیه پارالمپیک را از دست داد و در نتیجه ترکشش به فدراسیون نیز آسیب زد.
دوپینگ و ادغام کلاسهای دوومیدانی آسیب زیادی به کاروان ایران زد
ادغام کلاسهای دوومیدانی و حذف برخی از کلاسهای دوومیدانی از مشکلات دیگری است که در این دوره نقش زیادی در کاهش مدالهای کاروان ایران خواهد داشت. شاید این مساله به کشوری مانند چین آسیب جدی وارد نکند چون در نهایت 120 مدال این کشور میشود 110 مدال. اما برای کشور ما که در رشته دوومیدانی پنج مدال طلا دارد، این گونه مسائل سبب میشود که دو پله افت پیدا کنیم. این بحث ادغامها و حذف کلاسهای دوومیدانی برای ما مشکلات زیادی را ایجاد کرد. البته این مشکل تنها مشکل کشور ما نیست، اما آنهایی که مدال زیادی را کسب میکنند برای آنان فرقی نمیکند.
سعی میکنیم تعداد مدالهای ریو را با لندن برابر کنیم
بحث دیگر این است که در این دوره در بخش تیمی ما ورزشکار زیادی اعزام میکنیم. یک بحثی که همیشه به ناحق به ایران می گفتند که ایران در رشتههای تیمی عملکرد موفقی نمیتواند داشته باشد و افکار تیمی ندارد. اما فوتبال، هندبال، بسکتبال با ویلچر و والیبال نشسته عکس این مساله را نشان دادند. در پکن تنها کشوری که در چهار رشته تیمی حضور داشت، ایران، چین و یک کشور دیگر بود. البته این تعداد حضور رشتههای تیمی در ریو با تعداد مدالهای ما همخوانی ندارد. زیرا بهترین حالت در رشته تیمی در نهایت کسب یک مدال طلا و در خوش بینانه ترین حالت کسب مدال برنز است. به هر حال سعی میکنیم تعداد مدالهای خود را با لندن برابر کنیم.
برای پارالمپیک ریو مشکل اعتباری نداریم
در رابطه با دریافت اعتبار از کمیته ملی المپیک تاکنون مشکلی نداشتیم و کمیته مقداری از بودجه ما را پرداخت کرده و مابقی را نیز 100 درصد پرداخت خواهد کرد. زیرا هم بحث اخلاقی است که کیومرث هاشمی قول داده و هم بحث قانونی است. امروز من اگر با مشکل بودجه روبرو شوم، مشکلی نیست که حل نشود، یقین دارم که حل خواهد شد. امسال بودجهای که از طرف کمیته ملی المپیک به فدراسیون جانبازان و معلولان تعلق میگیرد، چیزی حدود 9 میلیارد و 750 میلیون تومان است که تا به امروز 60 درصد آن را دریافت کردهایم. چون در ابتدای سال گروههای خود را بر حسب اولویت بندی رشتهها دسته بندی کردهایم تا در برنامهریزی ها خللی وارد نشود. پیشبینی ما بر این است که با همین بودجه برنامه خود را پیش ببریم.
نباید امروز خود را در کسب سهمیه المپیک نعمتی سهیم بدانیم
زهرا نعمتی توافق و تفاهم نامه فدراسیون است. چون وی یک چهره ملی است، باید در این زمینه از هر فرصتی حمایت شودT حال چه مادی و چه معنوی. الان زهرا نعمتی تحت پوشش و حمایت 100 درصد فدراسیون تیروکمان است. اگر در این زمینه کمکی از ما بخواهند یقینا کمک خواهیم کرد. آنچه که مسلم است مبنا را بر این گذاشتیم چون تا المپیک ریو مورد حمایت 100 درصد فدراسیون تیروکمان است، ذهن ورزشکار را درگیر مسائل حاشیهای نکنیم و نگذاریم نیروی زهرا نعمتی در دو جا المپیک و پارالمپیک تقسیم شود. اولویت اول وی المپیک و اولویت دوم پارالمپیک است. زهرا نعمتی یقین دارم که توانایی خود را در المپیک و هم در پارالمپیک با ظرفیتی که دارد نشان خواهد داد. من به زهرا نعمتی حتی این مساله را گوش زد کردهام هر کجا احساس کرد، نیاز به کمک دارد وظیفه دارم کمک کنم چون ورزشکار ملی است و باید قاعدتا کمک کنم. من پیگیر نیستم، به خاطر این که نخواستم به یک نوع مسئولیت لوث شود. چون در اینجا مسئولیت مستقیم برعهده فدراسیون تیروکمان است. زحمت ابتدایی زهرا نعمتی را از نظر اعزام ، برگزاری اردوها و کسب سهمیه فدراسیون تیروکمان کشیده است. من امروز نباید وارد میدان شوم و بگویم شریک هستم. خوشحالم یک ورزشکار پارالمپیکی به نقطهای رسیده که برای المپیک کشور مایه افتخار است.
نعمتی را در دنیا بخاطر المپیکی بودن، میشناسند
زهرا نعمتی جزو خانواده پارالمپیک است و مجموعه فدراسیون شناخت خوبی نسبت به شخصیت زهرا نعمتی دارد. خودش نیز میگوید من رسما پارالمپیکی هستم، اما الان از نظر خبری در دنیا زهرا نعمتی را به خاطر المپیکی بودن خبری میکنند. ما اینجا نباید پارالمپیک را به وی وصل کنیم.
تاکنون کسی نگفته نعمتی مشکلی دارد
تا به امروز کسی به من نگفته زهرا نعمتی مشکل دارد. همیشه احساس کردم بسترش در فدراسیون تیروکمان مهیا و مثبت است. به خودش هم گفتهام هر کمکی که از دستم برآید کوتاهی نخواهم کرد. هیچ گلهگی از فدراسیون تیروکمان تاکنون پیش من انجام نداده و من هم در مصاحبه های رسمی خود گفتهام که ما در کنار فدراسیون تیروکمان قرار داریم نه در مقابل فدراسیون.
مکمل نیاز کاذب برای ورزشکاران المپیکی و پارالمپیکی
در زمینه مکمل ما از دو جهت باید صحبت کنیم. یکی ورود داروها و مکملهای آلوده به کشور که در حال حاضر مشکل جوانان شده است و به نوعی به جوانان کشورمان آسیب می زند و دیگر بحث ورزشکاران است. ورزشکاران باید مکمل سالم که مورد تایید سازمان وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو است، به دستش برسد. این مساله باید ظرفیتش در بازار به وجود آید تا سالم به دست مصرف کننده برسد. در رابطه با ورزشکاران ملی ما اساسا کمتر دچار مشکلات دوپینگ هستیم. زیرا طبق قانون، فردی که دوپینگ میکند، چهار سال محرومیت برای او به دنبال خواهد داشت. در مورد ورزشکار وزنهبردار نیز چون دارویی که مصرف کرده بود ترکیبی در داروی دیگری بود به مدت شش ماه محروم شد، اما در طی همین شش ماه باید در مسابقهای برای کسب سهمیه در امارات حضور پیدا میکرد، ولی این فرصت را از دست داد.
به هر حال در برهه کنونی، سطح علمی ورزشکاران ملی به حدی بالا رفته که ورزشکار خود به نوعی پزشک خودش و کنترل کننده نیز است. در لندن ما مکمل را با جسارت و شهامت با قیمت بسیار بالا تهیه می کردیم و در اختیار ورزشکاران قرار می دادیم. الان هم همین رویه را ادامه میدهیم و تحت نظارت پزشک مکمل سالم تهیه و در اختیار ورزشکار قرار میدهیم. مکمل یک نیاز کاذب تلقی شده و ورزشکاران از نظر روانی احساس میکنند که نجاتبخش است، در حالی که آن چیزی که در ورزش نجات بخش است؛ تمرین و سختی زیاد، هنر مربی و حمایت ورزشکاران است. مکمل یک بخش جزئی از اینهاست. در کشور ما از نظر نیاز کاذب مکمل شده قدم اول و ورزشکاران فکر میکنند با استفاده از مکمل مدال المپیک و پارالمپیک و جهانی در جیب آنها است. در حالی که مکمل یک نیاز کاذب و 100 درصد غلط است.
دوپینگ بخاطر جریمه نقدی فروکش کرده است
طبق مصوبهای که در هیات رئیسه فدراسیون به تصویب رساندیم، اگر ورزشکاری تست دوپینگش مثبت اعلام شود، باید علاوه بر گذراندن محرومیت 4 ساله خود، خسارت مالی نیز به فدراسیون پرداخت کند که به لطف خدا این مساله روند قانونی به خود گرفته و سایر فدراسیونها نیز به تبعیت از فدراسیون جانبازان و معلولان در زمینه دوپینگ به این سمت و سو حرکت میکنند. حتی سازمان جهانی نادو نیز از کشورها خواسته فدراسیون و ورزشکار دوپینگی را جریمه کنند. این سبب میشود تا ورزشکار حداقل برای فرار از جریمه مالی، غیر از محرومیت چهار ساله یک خود کنترلی داشته باشد. باید ورزشکار را راهنمایی کنیم برای خرید مکمل خوب و سالم. چون مکمل سالم در بازار وجود ندارد مجبور هستیم خودمان مکمل تهیه و در اختیار ورزشکاران قرار دهیم. ضمن این که متاسفانه در حال حاضر سیستم کنترلی در کشور وجود ندارد. آزمایشگاههای موجود نیز به خاطر این که فدراسیون پزشکی ورزشی چندین سال پیش امکاناتش را خرید و یک بخشهایی از دستگاهها نیز چون دچار معضل تحریم بودند، گفتند از این گونه دستگاهها تنها میتوانند کاربردهای دیگری در بخش های هسته ای و اتمی داشته باشند. در نتیجه این فرصت از آزمایشگاه های اصلی ما گرفته شد. الان ناچار هستند تمام نمونهها را به خارج از کشور ارسال کنند.
5 رشته امید اول ما برای کسب مدال در ریو
در گروه اول دوومیدانی، وزنهبرداری، تیروکمان ، تیراندازی و والیبال نشسته جزو اولویتهای ما است و در این پنج رشته نگرانی برای کسب مدال نداریم. گروه دوم اولویت ما تنها کسب سهمیه است. زیرا فعلا نگرانی برای مدال آوری در آنها نداریم و تمام نگرانی ما کسب سهمیه در این رشتهها ست.
برای کسب سهمیه نباید پاداش در نظر گرفته میشد
ما در رابطه با کسب سهمیه برای ورزشکاران پارالمپیکی پاداش نداریم چون بودجهای برای این منظور پیشبینی نشده است. همچنین بعید می دانم در این زمینه بودجهای در اختیار ما قرار داده شود. البته مقاومتهایی نیز وجود دارد. ضمن این که من اعتقادی به این مساله ندارم و تصور میکنم که نگاه غلطی است. از سوی دیگر چون دیدگاه مسئولان ورزش کشور نسبت به ورزشهای جانبازان و معلولان بر این است که تعداد کسب سهمیه ها (حداقل90 سهمیه) زیاد است، بدون شک مخالف اختصاص پاداش برای کسب سهمیه در ورزش جانبازان و معلولان هستند. شاید باور نکنید من معتقدم نباید برای کسب سهمیه جوایزی را پیشبینی کرد، چون کسب سهمیه جزو وظایف ورزشکار است.
واقعا یک مدال طلا 500 میلیون ارزش دارد؟
من حتی در خصوص اصل جوایز المپیکیها و پارالمپیکی ها نیز طی سالهای گذشته بحث داشتم، به طوری که ما اگر مدال را در یک کفه ترازو قرار دهیم و پاداش را روی کفه دیگر، واقعا می بینیم به تلاش ورزشکار و مسائل ملی و ورزشی ظلم کردهایم. زیرا این ورزشکار اگر مدال طلا را کسب کند می داند که به عنوان مثال در قبال کسب مدال طلا می داند 500 سکه دریافت میکند. واقعا یک مدال طلا 500 میلیون ارزش دارد؟ در حالی که پنج میلیارد هزینه یک ورزشکار شده است. من معتقدم ورزشکار زمانی که لباس تیم ملی را بر تن میکند نمیتوان روی پیراهن قیمت گذاشت. اگر ما مشکلات ورزشکار اعم از مسکن، حقوق و مسائل معیشتی وی را برطرف و آینده ورزشکار را تامین کنیم، دیگر نیازی به چنین جوایزی نیست. واقعا نمیتوان این گونه مسائل را در یک کفه ترازو گذاشت. انصافا با این کارها زحمت ورزشکار و زحمت ورزش کشور زیر سوال می بریم.
دادن جایزه در قبال کسب مدال، روش غلطی است
فکر میکنم 300 یا 500 میلیون تومان برای یک ورزشکار ملی خیلی کم است و اگر ورزشکاری بخواهد به خاطر این مبلغ مدال کسب کند به جامعه ظلم میکند. در حقیقت همه ما به این ورزشکار داریم خدمات ارائه میدهیم که دستش به این جوایز برسد. این میزان جوایز با ارزشهایی که شعارش را 30 سال پیش دادیم یک مقدار زاویه صددرصدی پیدا میکند. دیدگاهم نسبت به پاداش از قبل به همین شکل بوده و هست، اما یک مقدار از دست من خارج است. من همیشه می گویم چرا باید میزان پاداش را مرتب افزایش دهیم تا کی باید سقف آن را بالا ببریم. شاید برخی کشورها میزان پاداش ورزشکارانشان از کشور ما بالاتر باشد. قطعا با این دیدگاه اگر ورزشکاران آن کشور در المپیک موفق شوند و ورزشکاران ما دچار باخت شوند، این طور عنوان میکنند که پاداش آن کشور بیشتر از کشور ما بوده است. ما دفاع مقدس داشتیم و جوانان جانشان را فدا کردند. به نظر میرسد باید در مسائل ارزشی، شخصیتی و معنوی روی ذهن ورزشکار کار کنیم تا نتایج بهتری دست پیدا کنیم. ما آمدهایم و گفتیم اگر مدال کسب کنیم بهت جایزه میدهیم این واقعا روش اشتباه و غلطی است و نسخه را بد تعریف کردیم.
به دنبال تغییر میزان پاداش پارالمپیکیها هستیم
در رابطه با ورزشکاران المپیکی و پارالمپیک هم حقوق برابر است و هم پاداش. ما حقوق را تغییر دادیم و بنا داریم پاداش را هم تغییر دهیم. البته برای پاداش هنوز مجوزی نگرفتهایم و به دنبال گرفتن این مجوز از سوی وزارت ورزش و جوانان هستیم. یعنی ورزشکاری که کم فروشی کرد پاداش کمتری به وی تعلق بگیرد. مثلا ورزشکاری توان گرفتن مدال طلا را در پارالمپیک داشت، اما به خاطر کوتاهی نقره گرفت. این ورزشکار به جای این که جایزه به او تعلق بگیرد، باید جریمهاش کنیم. البته به دنبال تصویب این آییننامه هستیم. اگرچه در رابطه با حقوق ورزشکاران این کار را قبلا در پارالمپیک لندن انجام دادهایم و به ورزشکار گفتهایم اگر مربی از عملکردت راضی بود، تمرینات را به خوبی انجام دادی و به خواستههای کادرفنی پاسخ مثبت دادی، به جز دو میلیون تومانی که وزارت ورزش و جوانان به عنوان حقوق برای ورزشکار پارالمپیکی در نظر گرفته است، یک میلیون تومان نیز در صورتی که عملکردت مورد تایید کادرفنی باشد، فدراسیون به صورت تشویق به حقوق ورزشکار اضافه میکند. حالا یک ورزشکار اگر خلاف این قضیه عمل کند، چرا باید دو میلیون تومان پول به این ورزشکار تعلق بگیرد. به جای این مبلغ 500 هزار تومان به وی میدهیم. به هر صورت اول و آخر باید تلاش کند که به این پول دست پیدا کند. حال احتمال دارد ورزشکاری که مدال طلایش در ریو قطعی است، اما چون در تمرینات به صورت نامنظم حاضر شده، چرا باید دو میلیون تومان حقوق دریافت کند؟ به وی یک میلیون تومان میدهیم. ما سقف حقوق را دو میلیون تعیین میکنیم، ولی برای رسیدن به این سقف ورزشکار باید تلاش کند. اگر در این میان ورزشکار کم آورد من سعی میکنم بیشتر حمایتش کنم و حتی از جیب خود به این ورزشکار کمک کنم. حتی در خصوص پاداش ورزشکاران پارالمپیک نیز در هیات رییسه فدراسیون این پیشنهاد را دادهایم که وزارت ورزش و جوانان با مصوبه هیات رییسه به عنوان یک طرح پاداش بر مبنای فعالیت ورزشکار در میادین ورزشی باشد.
کم فروشها در پارالمپیک جریمه میشوند
ما احساس میکنیم برخی از رشتهها در برخی از میادین ورزشی به صرف این که پاداش نقره هم کم نیست، کم فروشی کرده است. این طور عنوان میکند که چون پاداش ملاک شده است، اگر ببرد 500 تا سکه است و اگر ببازد 100 تا کمتر میشود در نتیجه تلاشش را بیشتر نمیکند و به راحتی طلا را از دست میدهد و این کار با توافق خود ورزشکار صورت میگیرد.
جوایز باید شناور شود
به اعتقاد من در زمینه جوایز، باید جوایز را شناور گذاشت. مثلا ورزشکاری که رکورد خود را نتواند در پارالمپیک تکرار کند و مدال نقره کسب کرد، ما نباید پاداش مدال نقره را به او بدهیم، باید میزان پاداشش را از حدنصاب تعیین شده کمتر کنیم. البته عکس این مساله نیز هست، اگر از رکوردی که در ایران زده، در آنجا بالاتر بزند به نظر من باید پاداش بیشتری را به خاطر رکورد شکنی به ورزشکار بدهیم و برای رکوردشکنی ورزشکار ارزش قائل شویم.
به عنوان مثال یکی از ورزشکاران وزنهبردار کشورمان که به لطف خدا مدال طلایش در پارالمپیک ریو قطعی است، اگر این ورزشکار در تمرینات منظم نباشد و کم فروشی کند به جای دریافت دو میلیون حقوق، قطعا حقوق کمتری به این ورزشکار پرداخت میشود.
صندوق حمایت از قهرمانان و یک گلایه
موضوع صندوق حمایت از قهرمانان از سالها قبل از زمانهای قبل از مهرعلیزاده پیگیری و پذیرفته شد که منصفانه بین ورزشکاران المپیکی و پارالمپیکی پرداخت نمیشود. چون منصفانه پرداخت نمیشد تلاش کردیم که این چالش را نیز به لطف خدا مرتفع کنیم. این چالش آنقدر که برای ورزشکار پارالمپیکی مهم است برای المپیکیها مهم نیست. زیرا به خاطر نداشتن سلامت جسمی و به دلیل شانس کمتر در استخدام و نداشتن شانس حضور در فعالیتهای عمومی و اجتماعی این حقوق منصفانه دریافت کند. ما جوایزی که قیمتش بیشتر از این است و یا حقوق را مساوی پرداخت میکنیم. باید صندوق نیز مساوی پرداخت شود. در این زمینه تلاشمان را مجددا شروع کردیم تا این چالش نیز حل شود.
نمیدانم داشتن ورزشکار مدالآور زیاد در ریو خوب است یا بد؟
من واقعا نمیدانم که داشتن ورزشکار مدال آور زیاد خوب است یا بد، می دانم که خوب است. هر چند که اگر این فاصلهها حالا حالاها رعایت نشود، یک ورزشکار پارالمپیکی با اراده پارالمپیکی میشود سیامند رحمان و زهرا نعمتی. اینها میتوانند الگو شوند برای المپیکیها و برای کسانی که خداوند سلامتی کامل به آنها داده و دچار یاس، ناامیدی و عدم تحرک هستند. هر کدام از جامعه پارالمپیک میتوانند الگویی باشند برای المپیکیها.
بودجه پارالمپیک در مجلس فعلی استقلال پیدا میکند
قول میدهم که در مجلس کنونی و قبل از پایان سال 94 استقلال پیدا کردن بودجه پارالمپیک از المپیک در صحن مجلس مطرح شود. امیدوارم که با نگاه مهربانانه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، کمیته ملی پارالمپیک به عنوان یک نهاد عمومی غیر دولتی تلقی و مصوب میشود. البته با مستقل شدن کمیته ملی پارالمپیک از المپیک، از نظر بودجهای اهمیتی برای ما ندارد. مشکلی که هست، این است که الان اساسنامه کمیته ملی پارالمپیک منع قانونی دارد. کسی تصویب کرده به نام مجمع کمیته ملی المپیک که جزو وظایفش نیست که اساسنامه برای کمیته ملی پارالمپیک تصویب کند و این منع قانونی دارد. این منع قانونی را تنها مجلس شورای اسلامی میتواند برطرف کند که خوشبختانه هماکنون در نوبت صحن مجلس قرار دارد.
زیر چراغ دولت کار حزبی کردن خلاف است
برای انتخابات ریاست جمهوری در یک مقطعی، رییس سازمان تربیت بدنی روسای فدراسیونها را در اتاق خودش جمع کرده بود که در رابطه با موضوع انتخابات، فدراسیونها با ورزشکاران ملی خود مشارکت داشته باشند، خیلی از اصلاح طلبان در این نشست حضور داشتند و به دنبال گرفتن طرح نظر از روسای فدراسیونها بودند و شعار همکاری می دادند برای بسیج کردن ورزش. به عنوان یکی از اعضا پیشنهاد دادم که زیر چراغ دولت کار حزبی کردن خلاف است. در این اتاق و در موضع مسئولیتها نشستن و کار کردن از رییس تا فدراسیونها خلاف است. ورزشکار ملی را وارد عرصه سیاسی کردن خلاف شرع و شان قانون خواهد بود. بعد از آن به لطف خدا ستاد به محل دیگری انتقال پیدا کرد و محلی را برای شروع فعالیتهای سیاسی اجاره کردند.
توقع ما از رسانهها پایین است
انتظار و توقع ما از رسانهها پایین است، زیرا معتقدم ما باید طرف مقابلمان را چه ورزشکار، مربی و یا این که رسانه باشد، درک کنیم و انتظاراتمان از آنها متعادل و عاقلانه باشد. من نباید انتظار داشته باشم که سازمان صدا و سیما و رسانه هر روز به ورزش جانبازان و معلولان بپردازند، زیرا محدودیت خاص خود را دارند. جا دارد از تمام کسانی که برای ما زحمت کشیدهاند تشکر کنم. زیرا اگر ورزش جانبازان و معلولان تا به امروز پیشرفت داشته به خاطر حمایت های مختلف از سوی سازمان تربیت بدنی وقت، دولت، وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک بوده است. ما نمی توانیم این ادعا را کنیم و بگوییم که ورزش معلولان بدون حمایت دیگران رشد کرده است.
اگر تا به امروز در جامعه خوب معرفی شدیم شک نداشته باشید که رسانه به کمک ورزش معلولان آمده است. حداقل در لندن شاهد این امر بودیم که همه دست به دست هم دادند تا ورزش جانبازان و معلولان به نتایج راضی کنندهای دست پیدا کند. موقع معرفی نیز سازمان ناخودآگاه توانایی خود را میتواند نشان دهد و به نقاط ضعف خود پی ببرد. البته این مشکلات نیز فراخور این معرفی پیدا میشود که نگاه ما مثبت است، چون معتقدیم این گونه مشکلات انتظارات را بالا میبرد. وقتی انتظارات بالا رفت ما مجبور هستیم برای برآورده کردن آن سرعت کار را بالا ببریم. شاید نتوانیم برسیم، اما برای رسیدن به اهدافم باید سعی کنم یک جا متوقف نشوم تا کار از دستم خارج نشود.
رودررو با ما و در پاسخ به سوالات صریح ما بسیار بی پرده و روان سخن میگوید. خود را از سیاست و سیاست زدگی مبرا میداند و بر این باور است که تثبیت مدیریت او افزون بر مدال آوری ورزشکاران و برنامهریزی کلان جهت توسعه پایدار به همین عامل بر میگردد.
او به صراحت اعلام می دارد که هیچ علاقهای به نامزدی و کاندیداتوری وزارت ورزش و جوانان نداشته، ندارد و نخواهد داشت. ماهیت ذاتی و شرح وظایف فدراسیونش را باعث احساس دین میداند و خدمت به این حوزهها را افتخاری برای خود و شایسته مردان غرور آفرین دفاع مقدس.
سه دهه فعالیت تخصصی خاطرات زیادی را از دولتهای پیشین برای وی رقم زده است. به جز سعیدلو که آن را دوران فریب و ریا میخواند، نگرش چندان منفی به سایر دورهها ندارد. از دولتهای نهم و دهم به عنوان اوج گسترش حمایتها از ورزش جانبازان و معلولان یاد میکند و رویای روزهای خوش را برای موفقیت هر چه بهتر این فدراسیون در پارالمپیک 2016 ترسیم میکند.
گفتوگوی تفصیلی با محمود خسروی وفا، رییس فدراسیون جانبازان و معلولان و رییس کمیته ملی پارالمپیک پیرامون عملکرد 30 ساله خود و ارزیابیاش در رابطه با وضعیت کاروان اعزامی به بازیهای پارالمپیک 2016 را در ادامه میخوانید:
حرفهایم را بیپرده و در شان فدراسیون میزنم
من ناگفته چیزی ندارم و علتش آن است که همیشه حرفهایم را میزنم. سعی میکنم ادبیاتم، ادبیات تلخی نباشد. در هر برنامهای نیز حرفهایم را میزنم، اما این حق را به خود نمیدهم که خود را برتر از کسی، سازمانی و یا تشکیلاتی بدانم و مخاطبم را با ادبیاتی به کار ببرم که زیاد شایسته این فدراسیون نباشد. این فدراسیون شاید شان و منزلتش بالاتر از رییس باشد که به نام جانباز تلقی شده است. جانباز عقبه فرهنگی و دفاع مقدس دارد و در این زمینه ما نباید این موضوع را به چالش بکشیم.
هر کسی ممکن است حرف نگفته داشته باشد و همین حرف نگفته بنا به ضرورتهایی باید گفته نشود. فکر میکنم من اگر بگویم ما به بهترین جا ممکن رسیدهایم، قطعا نمره منفی را میگیرم. واقعا چه کسی میتواند به خودش نمره خیلی خوبی بدهد؟ البته نمره بد نیز نباید به خودم بدهم. زیرا اگر نمره بد به خودم بدهم در اصل زیر سوال بردن همکاران خودم در این فدراسیون و سایر استانهاست و جواب این همه موفقیتها و پیروزیهایی که جامعه از آن استقبال میکند. همه اینها را باید بر اساس منطقش صحبت کرد. در مجموع هیچ دلگیری ندارم.
حرف ناگفته ویژهای ندارم
از سوی دیگر ما در فدراسیون جانبازان و معلولان فضای زیادی داریم، به طوری که معاونتهای ما به اندازه فدراسیونهای دیگر فضا دارند. زمانی که این همه امکانات را جمهوری اسلامی ایران برای ما فراهم کرده است برای چه باید گله مند باشیم. باید سختی را به جان بخریم تا به اهدافمان برسیم. بنابراین من حرف ناگفته ویژهای ندارم، چون تمام حرفهای خود را صریح می زنم. اما هیچ وقت سعی نکردهام به خاطر شان و منزلت فدراسیون جانبازان و معلولان ادبیات بدی به کار ببرم. همچنین نباید ادبیاتی به کار برد که فراتر از انتظارات فرهنگی باشد. خدا را شکر میکنم که تا به امروز چیزی من را آزار نداده است. زیرا رفتار وزارت ورزش و جوانان از آن چیزی که انتظار دارم مثبتتر از انتظارات من بوده، حداقل نسبت به گذشتهها.
از سال 59 تاکنون همه حمایت کردهاند
وقتی به گذشته نگاه میکنم، می بینم که پله به پله تمام ارگانها به فدراسیون جانبازان و معلولان لطف زیادی داشتهاند. انصافا از سال 59 تا به امروز همه با یک نگاه به ما نگاه کردهاند. حال امکان دارد نظرات من را نتوانستند تامین کنند که البته این مشکل کلی است و نباید انتظارم را خلاف واقعیتهای موجود بگویم. کمیته ملی المپیک تا به امروز حمایت خوبی از ما داشته است. حال این حمایتها به موقع بوده است یا خیر؟ بحثهایی است که همیشه وجود دارد.
مسوولیت شکستهایم را میپذیرم
من به یاد دارم در بازیهای پارالمپیک لندن 48 ساعت قبل از اعزام تیم به کاروان گفتم، پاسخگوی باخت تمام ورزشکاران در لندن بر عهده من است نه شما. من مسئولیت باخت را بر عهده می گیرم، زیرا اعتقاد دارم دولت این همه امکانات در اختیار ما قرار میدهد پس نباید پیروزی ها از آن خسروی وفا باشد و باخت بر گردن دیگران. مسئولیت باخت را من باید خود پذیرا باشم نه دیگران. زمانی که والیبال نشسته در اولین دیدار خود دچار شکست شد، مسئولیت آن را پذیرفتم و حتی عذرخواهی نیز کردم. زیرا معتقدم با مقصر قلمداد کردن دیگران در حقیقت سبب میشد تا آنها دیگر جرات کار کردن با من را پیدا نکنند. من نباید از خود یک یادگار بد اخلاقی بر جای بگذارم. بنابراین من باید پاسخگوی مسائل منفی تیمم باشم. حتی اگر بخواهم دلیل باخت را بر گردن دیگران بیندازم، باید به صورت منصفانه برخورد کنم تا آنها نیز قبول کنند. من اگر امروز بخواهم مسئولیت باخت تیمم را به عنوان رییس فدراسیون قبول نکنم، باید فدراسیون را ترک کنم. نباید اینجا بنشینم و بگویم اگر موفق شدیم علتش به خاطر عملکرد خوب من بوده و اگر باختیم، به دنبال مقصر بگردم. حتی در جایی که کسی در درون سازمانی کوتاهی انجام دهد با آن فرد برخورد میکنم. حتی در المپیک پکن نیز که تیم نسبتا ناموفق بود، به عنوان نایب رییس کمیته ملی از مردم عذرخواهی کردم.
نتیجهگرایی و بیمسوولیتی برخی مدیران؟
نمی دانم شاید برخی مواقع نتیجهگرایی مهمترین موضوعی بوده که همه به آن پرداختهاند. مثلا اگر امروز توپی وارد دروازه شد عنوان کنیم مدیر آن موفق است، اما اگر به دیرک دروازه برخورد کند، آن مدیر ناموفق قلمداد میشود. چون به نتیجهگرایی زیاد توجه شده و مدیران به هر قیمتی سعی میکنند دچار شکست نشوند و حتی اگر در مواقعی با باخت مواجه شدند، باخت را در جای دیگری هدایت میکنند.
* در لندن تنها به اتاق بازندهها میرفتم
در لندن من این مساله را به ورزشکاران خود گوشزد کردم، هر کسی در روز مسابقه باخت به اتاقش خواهم رفت و هر کسی به مدال دست پیدا کند به اتاقش نخواهم رفت. همه نیز شاهد این قضیه بودند. به طوری که هر کسی که در پارالمپیک لندن موفق به کسب مدال طلا میشد به اتاقش نمیرفتم. زیرا چنین فردی نتیجه زحماتش را گرفته بود و همه به نوعی از رسانه گرفته تا خانواده آن ورزشکار به او تبریگ میگفتند. آن کسی که باخته بود در داخل اتاقش به تنهایی گریه میکرد، من وظیفه داشتم به سراغ چنین ورزشکاری بروم. زیرا با حضور من دفعات بعد اعتماد به نفسش بالاتر میرفت. من حتی سعی کردم با تمام بازندهها جلسات متعددی داشته باشم، اما با برندهها هیچ جلسهای را برگزار نکردم. چنین رفتاری یک منش و سبک شد و در جای دیگر بهترین نتیجه را داد. حداقلش این است که برای خودم این طور تداعی میکنم که بار استرس را از روی مدیر، مربی و ورزشکار خود بردارم تا بهتر بتوانند کار کنند. مثلا شما به یک کودک مرتبا گوشزد میکنید، مواظب باش فلان چیز را نیندازد. در حقیقت شما بار منفی را به این کودک وارد می کنید. من احساس میکنم ورزشکاران ما در لندن نسبت به ها مصاحبههای مثبتتری را با رسانهها انجام می دادند. آیا ما واقعا مامور هستیم تمام نقاط ضعف خود را با دمیدن در شیپور به اطلاع مردم برسانیم؟
بعضی وقتها داد زدن بار منفی دارد
از سال 91 تا 92 مسائل مالی فشار زیادی را به فدراسیونها تحمیل کرده بود. در این برهه من طی مصاحبههایی که با رسانههای مختلف انجام میدادم، به صراحت میگفتم که فدراسیون جانبازان و معلولان مشکل مالی ندارد و همه از این موضوع تعجب میکردند. یکی از دلایلی که سبب شد که در این سالها ما دغدغه مالی نداشته باشیم، به خاطر مدیریت خوب هزینه بود. به طوری که سعی می کردیم رشتهها را اولویت بندی کنیم و برحسب نیاز تیمها را به تورنمنت های برون مرزی بفرستیم. زیرا زمانی که فدراسیون مشکل مالی داشت، چه نیازی بود که هزینههای بی مورد داشته باشیم. به اعتقاد من در طی این دو سال هیچ فدراسیونی مشکل مالی نداشت. فقط از نظر مدیریت هزینه عملکرد خوبی نداشتند. ما نباید نقاط ضعف خود را با بیرون بردن سرمان از پنجره خانه به گوش همه برسانیم. اگر داد زدن به من کمک کند، خوب است. اما یقین دارم بعضی وقتها داد زدن بار منفی دارد و نه تنها با داد زدن مشکلی حل نمیشود ، بلکه افکار مردم را نیز مختل میکنیم.
آرزو نداشتم و ندارم که وزیر ورزش شوم
من هیچ وقت نه آرزو داشتم و نه آرزو دارم و نه در خود می بینم که روزی وزیر ورزش و جوانان شوم. در این باره باید به وجدان درون خود نگاه کنم. من هیچ وقت نمیتوانم وزارتخانهای به این بزرگی را اداره کنم. ما در هر پستی که قرار داریم باید مسوولیت شکست را بپذیریم. نباید اجازه دهیم مدیران ما زمانی که دچار باخت میشوند، باخت خود را گردن همه کشور تقسیم کنند غیر از خود. این نگاه، نگاه غیرمنصفانه و یک کار خلاف تربیتی است. من چگونه با چنین دیدگاهی جواب وجدان خود را بدهم. هر کجا که باشم باید مسئولیت آن مکان را پذیرا باشم و بگویم باخت با من نیست، اما بردش به خاطر عملکرد خوب من است.
به هیچ دولتی نگاه سیاسی نداشتهام
به یاد دارم زمانی معلمی در یزد بود که وقتی سه تا از دانشآموزان خوبش نمره خوب به دست نمیآوردند، خط کشی را از کیفش در می آورد و به آنها میگفت من را بزنید. لابد من معلم خوبی نبودم که نمره خوبی نگرفتهاید. این عامل سبب شد تا آنها از دانشآموزان خوب مدرسه شوند. بنابراین شاید ما روشهایمان، روش غلطی است که با وجود بهرهمند بودن از تمام ظرفیتها، نتوانستیم بهره خوبی از آنها ببریم. شاید اشکال از من بوده است نه ورزشکار و مربی. البته در مجموع نمی گویم در شکست تنها خود مقصرم. بلکه کمیته انضباطی می گذارم و حتی توبیخ نیز میکنم و در جایش اگر نیاز باشد مربی را اخراج میکنم. اگر قرار باشد مسئولیت باخت را بپذیرم، باید این کارها را نیز انجام دهم.
ما اگر ورزشکارانمان مصاحبه منفی انجام دهند، کمیته انضباطی برای آنها برگزار و آنها را شش ماه محروم میکنیم. زیرا معقتدم با این گونه مصاحبهها به افکار عمومی آسیب میزنیم. دولت سال گذشته 14 میلیارد به ما جایزه داده است. بدون شک یک مصاحبه منفی سبب میشود تا این 14 میلیارد در اذهان عمومی منفی دیده شود. بیان این گونه ادبیات از سوی ورزشکار، ادبیات منصفانه و خدا پسندانهای نیست. مگر میشود دولت این همه به ما هزینه بدهد و ما به دولت حمله کنیم. من خوشبختانه تاکنون به هیچ دولتی نگاه سیاسی نداشتهام.
دوره سعیدلو بدترین دوران مدیریت ورزش کشور است
دوره سعیدلو بدترین دوران مدیریتی ورزش کشور بود. علت آن هم این بود که در این دوران دروغ نهادینه شد. این دوران، دوران خوبی برای ورزش کشور نبود. همه یاد گرفته بودند راست نگویند و صادق نباشند و این برای نظام جمهوری اسلامی چیز خوبی نبود، اما همه دوران تجربیات مثبتی برای من داشت. علی آبادی مدیر بدی نبود، با وجود این که من جزو شاکیهای وی بودم، اما انصافا مدیر بدی نبود. به اعتقاد من مدیر را نباید با نمره عالی سنجید. اگر با نمره عالی سنجیده شود همه مدیران رد میشوند ما باید در ارزیابی مدیران نمره خوب و متوسط را در نظر بگیریم که البته باید بگویم نمره متوسط برای مدیریت در جمهوری اسلامی یعنی ضعیف. این نظام نباید مدیر متوسطی داشته باشد، بلکه باید خوب یا خیلی خوب باشد.
بهترین جوایز زمان سعیدلو و علیآبادی داده شد
بهترین دوران از نظر من اگر از نظر جوایز و فرصتهایی که برای ورزش جانبازان و معلولان به وجود آمد، ارزیابی کنم، زمان دولت نهم و دهم یعنی زمان سعیدلو و علیآبادی بود که در این دوران جوایز ورزشکاران پارالمپیک و المپیکی به طور یکسان دیده شد. آن سال به مدیران گفتم که کار خوبی انجام دادهاید. بنابراین اگر امروز بخواهم قضاوت بدی نسبت به آنها داشته باشم، بیانصافی و نامردی است. همچنین در دولت اصلاحات ما مشکلی نداشتیم.
از 59 تاکنون با هیچ دولتی مشکل نداشتیم
از سال 59 تا به امروز من با هیچ دولتی مشکلی نداشتم. هیچ دولتی ما را از نظر حمایتهای ویژه خود محروم نکرده است. اگر به زمان شهید رجایی که فدراسیون جانبازان و معلولان که در آن زمان تاسیس شد برگردیم، میبینیم در همان زمان به این ورزش نگاه ویژهای شده است. حتی به یاد دارم در آن زمان سالنهای بوکس را به ورزش معلولان اختصاص دادند و برای معلولان اتوبوس تهیه کردند. این اقدامات خوبی بود که برای فدراسیون نوپا تدارک دیده شد. قدمهای اولیه سال 59 سبب شد تا امروز فونداسیون ساختمان ما خوب شکل بگیرد. امروز جا دارد از دولت شهید رجایی و حتی از دولت اصلاحات که حمایت خوبی از ورزشکاران جانبازان و معلولان به عمل آوردند، تشکر کنم. در فرصت کنونی هر نوع فرصت قانونی که در این دولت به دست میآوریم با گذشته قابل برابر نیست.
دولت همیشه نگاه مثبت به ورزش جانبازان و معلولین دارد
در فرصتهای قانونی هر چه گام بر می داریم، پایمان را جای محکمی می گذاریم، زیرا حمایت ویژهای می شویم. اگر در مجلس شورای اسلامی بحث ورزش جانبازان و معلولان مطرح میشود، برای این است که دولت نگاه مثبتی دارد. سال 94 بودجه فدراسیون در سازمان مدیریت و برنامهریزی بعد از 31 سال برای آن ردیف بودجه دیده نشد و به عنوان فعالیتهای کمیته ملی المپیک نام برده شد. این چیزی است که در گذشته نبوده است.
برای اولین بار دغدغه مالی برای پارالمپیک ریو نداریم
نسبت به مجموعه های ورزشی و مسائل قانونی هر چه که جلوتر پیش می رویم و هر مکاتبهای که با وزارت ورزش و جوانان انجام میدهیم پاسخ آن مثبت است. حتی چندین بار مکاتبهای از طرف دفتر جهانگیری و وزیر ورزش و جوانان صورت گرفت تا بتوانند ما را از مساله ماده "88" منفک کنند و این واقعا برای من تعجب آور است که این قدر از ورزش جانبازان و معلولان حمایت میشود. پس من چرا نباید از دولت تقدیر کنم؟ امسال برای اولین بار است که برای پارالمپیک ریو دغدغه بودجه ندارم. شاید این بودجه دیر و زود شود، اما سوخت و سوز ندارد.
هیچ وقت موضعگیری سیاسی نداشتهام
ورزش جانبازان و معلولان اگر بخواهد وارد فضای سیاسی شود، در حقیقت سم را وارد خود کرده است. زیرا ورزش جانبازان و معلولان باید تابع نظام و حکومت باشد نه این که در جریان فضای سیاسی قرار گیرد، چون در جهت سیاسی قربانی نیز میشود، اما در جریان نظام حکومت هیچ وقت قربانی نمیشود. در حقیقت یکی از دلایل طولانی بودن مدیریت من در این فدراسیون به خاطر همین دیدگاه بوده که هیچ وقت اجازه ندادهام فضای ورزش جانبازان و معلولان را سیاسی کنند و هیچ وقت موضع گیری سیاسی نداشتهام به رغم این که حرفم را نیز صریح می زنم. از دلایل آن که اجازه ندادهام این فضا سیاسی شود، به خاطر آن است که نظامی و پاسدار بودم که این خلاف دستور امام (ره) بود.
رای من از قبل خریده نشده بود
همچنین در شورای اسلامی شهر دوم بودم که غیر از مستقل بودن در هیچ جایی نمایش سیاسی ارائه ندادم. اگر غیر از این است حتما بگویند. همچنین با هیچ جناحی نبودم و خوشحال هستم که با هیچ جناحی نبودهام. رای من ارزش زیادی داشت و از قبل خریداری نشده بود. من رای را به خاطر استقلال شخصی خود کسب کردهام، یقینا روزی هم که از فدراسیون بروم عذاب وجدان ندارم. همیشه یک جمله حضرت امام خمینی (ره) وجود دارد که سعی میکنم به آن بسنده کنم. حضرت امام (ره) مفهوما میفرمودند، "والا احساس مصونیت در انقلاب نکردم" وقتی این جمله امام (ره) را میشنوم، آدم خجالت می کشد یک روز احساس مصونیت کند. رهبر انقلاب احساس مصونیت نکرده، حال یک مسئول در این مملکت به واسطه دو روز ماندن در سمتش و به خاطر پول احساس مصونیت میکند. از اینجاست که ما ضربه می خوریم.
حفظ جایگاه لندن در ریو مهمترین اولویت است
سیاستگذاری ما همیشه در پارالمپیک این بوده که همواره ستاد بازیهای پارالمپیک بعدی را در همان دهکده بازیها تعریف کنیم. این کار نمادین من را مجبور میکند که برنامهریزی خود را برای پارالمپیک بعدی از همان دهکده بازیها شروع کنم. اگر شما از من بپرسید که نقاط ضعف پارالمپیک گذشته را بگویید من بدون هیچ کم و کاستی آن را عنوان میکنم. ما در لندن موفق بودیم، اما نقاط ضعف آن را نیز را نوشتیم. همه چیز تایپ شده موجود است. این که کی اقدام کردیم، کجا کوتاهی کردیم و علت کوتاهی مان در چه چیزی بوده است و سپس آسیب شناسی میکنیم. اولین چیزی را که در لندن برای خود اولویت قرار دادم، حفظ جایگاه لندن در ریو بود. حالا این که زمینه و اعتبار آن فراهم شود یا خیر؟ به عملکرد ما بستگی دارد، اما هدفمان را نمی توانیم از همان روز اول عالی در نظر نگیریم. باید هدف را نسبت به پارالمپیک قبل یک گام بالاتر ببینم حال اگر به این هدف نرسیم، دلایل مختلف در آن وجود دارد.
نباید بار را به دوش دولت انداخت
یک زمانی امکان دارد بودجه خوب نباشد. آیا باید دولت را مقصر بدانیم؟ ما نباید در جایی که موفق هستیم این موفقیت را به خود نسبت دهیم و در جایی که موفق نیستیم به دولت نسبت بدهیم. همه باید بپذیرند که نباید بار را بر دوش دولت انداخت. دولت هر چقدر بتواند سبک حرکت کند، در حقیقت حکومت سبک، سریعتر و چابکتر حرکت میکند. بنابراین در گام اول هدفمان حفظ ارتقای جایگاه لندن در ریو است. حال این که به آن دسترسی پیدا کنیم یا خیر، مشکلات خاص خود را دارد. ما همچنین هدفمان را با موضوع فرهنگی، فنی و آموزشی تعریف کردهایم و سعی کردیم با دیدگاههایی که با انتظارات جامعه است، همسو کنیم.
سهمیههای ریو بیشتر از لندن خواهد بود
پیشبینی ما بر این است که تعداد سهمیههای ما از لندن بیشتر باشد که یقینا بیشتر نیز خواهد بود. در لندن ما 78 سهمیه داشتیم، اما در حال حاضر برای ریو تا به امروز 77 سهمیه کسب کردهایم. پس به اولین شعار خود رسیدهایم. ما سهمیه فوتبال را مفت از دست دادیم. یعنی سیاسی از دست دادیم. ما اگر سهمیه فوتبالمان بود فوتبالی که در پارالمپیک دو بار روی سکو رفته، در برزیل میتوانست نمایش زیبای فوتبالی برای جامعه باشد. اما متاسفانه ورزشکاران ما مورد بی مهری سفارت انگلستان قرار گرفتند و موفق به دریافت ویزا نشدند، ولی با این حال تعداد سهمیههای ما در این دوران بیشتر از لندن خواهد بود.
سهمیههای زنان در ریو 3 برابر لندن است
یکی دیگر از شعارهای ما این بود که در زمینه بانوان سهمیهها نسبت به لندن بیشتر خواهد شد که امروز میگویم تعداد این سهمیهها سه برابر لندن است. البته اظهار نظر در مورد مسائل کیفی تا حدودی زود است. من زمانی که هنوز رقیب خود را رصد و شناسایی نکردهام و در بعضی از رشتهها سهمیهای کسب نکرده ایم، نمیتوانم اظهار نظر درستی داشته باشم. اما قبل از اعزام راجع به مسائل فنی بهتر میتوانم پاسخگو باشم. همچنین اظهار نظر راجع به مسائل داخلی نیز امروز مصلحت نیست. برای این که باید تمام جوانب را نگاه و رصد کرد. الان رصد ما کافی نیست، اما به هر حال به آن اهداف پیشبینی شده تا حدودی رسیدهایم.
دوومیدانی بیشترین امید مدال در ریو
در حال حاضر بیشترین سهمیه را در بخش انفرادی و در دوومیدانی (10سهمیه) کسب کردهایم که یقینا تعداد سهمیهها بیشتر از این تعداد خواهد بود. حتی بیشترین مدال را نیز نسبت به تمام رشتهها در دوومیدانی خواهیم داشت. فقط در بارسلون در دوومیدانی ناموفق بودیم، اما در سایر دورهها، در دوومیدانی عملکرد قابل قبولی داشتیم.
والیبال نشسته زنان اولین رشته تیمی در ریو بعد از انقلاب
والیبال نشسته زنان اولین رشته تیمی بانوان است که بعد از انقلاب موفق به راهیابی به پارالمپیک شدهاند. این فرصت بسیار خوبی برای زنان معلول کشورمان است. البته ما انتظار زیادی از این تیم نداریم، چون خودمان هم می دانیم فاصلهمان زیاد است و نباید انتظارمان از این تیم برای کسب مدال باشد. انتظار ما فقط کسب سهمیه المپیک بود، نه روی سکو رفتن. اما در تیروکمان و تیراندازی شانس مدال خانمها کمتر از آقایان نیست و شاید بیشتر از آقایان هم باشد.
کسب سهمیه تنها شرط برای حضور در ریو نیست
بر مبنای انتظارات از تیمها سعی کردیم حدنصاب تعیین کنیم که هر کسی به این حد نصاب برسد به ریو اعزام خواهد شد. شک نکنید در دوومیدانی دو برابر آن چیزی که میبریم سهمیه کسب میکنیم، اما ما این تعداد را اعزام نمیکنیم. چون حد نصاب تعیین میکنیم؛ قطعا ورزشکاران ما برای شرکت در ریو دچار ریزش زیادی خواهند شد. ضمن این که ورزشکاران برای رسیدن به حد نصابهای تعیین شده، خود را باید مورد سنجش قرار دهند نه بر حسب سهمیهای که کسب میکنند. البته قبول دارم که کسب سهمیه المپیک راحت نیست، اما برای اعزام ورزشکاران خود به ریو به این راحتی عمل نمیکنیم.
پیش بینی کسب 85 سهمیه در ریو نسبت به لندن
پیشبینی ما در این دوره حداقل 85 سهمیه است که تا الان 77 سهمیه را کسب کردهایم. در مورد مدال نیز ما پیشبینی میکنیم، اما الان زود است که بگوییم در ریو موفق به کسب چند مدال خواهیم شد.
به دلیل دوپینگ کسب سهمیه بیشتر در وزنهبرداری را از دست دادیم
از نظر مدال آوری قاعدتا باید مثل لندن باشیم. البته متاسفانه برخی از ورزشکاران ما قربانی ناآگاهی برخی از اطرافیان قرار گرفتند و با استفاده از مکمل فرصتهای کسب سهمیه پارالمپیک را از دست دادند که میتوان در این زمینه به وزنهبرداری اشاره کرد. قطعا وقتی ورزشکاری فرصتش را در کسب سهمیه از دست میدهد در حقیقت من فرصتم را از دست دادهام و همچنین جامعه ورزش این فرصت را از دست داده است. کسی که دوپینگ میکند تنها به خودش ضربه نمی زند، بلکه به جامعه ورزش کشور آسیب میزند. اگر چه در حال حاضر دوران محرومیت این ورزشکار وزنهبردار به اتمام رسیده است، اما فرصت کسب سهمیه پارالمپیک را از دست داد و در نتیجه ترکشش به فدراسیون نیز آسیب زد.
دوپینگ و ادغام کلاسهای دوومیدانی آسیب زیادی به کاروان ایران زد
ادغام کلاسهای دوومیدانی و حذف برخی از کلاسهای دوومیدانی از مشکلات دیگری است که در این دوره نقش زیادی در کاهش مدالهای کاروان ایران خواهد داشت. شاید این مساله به کشوری مانند چین آسیب جدی وارد نکند چون در نهایت 120 مدال این کشور میشود 110 مدال. اما برای کشور ما که در رشته دوومیدانی پنج مدال طلا دارد، این گونه مسائل سبب میشود که دو پله افت پیدا کنیم. این بحث ادغامها و حذف کلاسهای دوومیدانی برای ما مشکلات زیادی را ایجاد کرد. البته این مشکل تنها مشکل کشور ما نیست، اما آنهایی که مدال زیادی را کسب میکنند برای آنان فرقی نمیکند.
سعی میکنیم تعداد مدالهای ریو را با لندن برابر کنیم
بحث دیگر این است که در این دوره در بخش تیمی ما ورزشکار زیادی اعزام میکنیم. یک بحثی که همیشه به ناحق به ایران می گفتند که ایران در رشتههای تیمی عملکرد موفقی نمیتواند داشته باشد و افکار تیمی ندارد. اما فوتبال، هندبال، بسکتبال با ویلچر و والیبال نشسته عکس این مساله را نشان دادند. در پکن تنها کشوری که در چهار رشته تیمی حضور داشت، ایران، چین و یک کشور دیگر بود. البته این تعداد حضور رشتههای تیمی در ریو با تعداد مدالهای ما همخوانی ندارد. زیرا بهترین حالت در رشته تیمی در نهایت کسب یک مدال طلا و در خوش بینانه ترین حالت کسب مدال برنز است. به هر حال سعی میکنیم تعداد مدالهای خود را با لندن برابر کنیم.
برای پارالمپیک ریو مشکل اعتباری نداریم
در رابطه با دریافت اعتبار از کمیته ملی المپیک تاکنون مشکلی نداشتیم و کمیته مقداری از بودجه ما را پرداخت کرده و مابقی را نیز 100 درصد پرداخت خواهد کرد. زیرا هم بحث اخلاقی است که کیومرث هاشمی قول داده و هم بحث قانونی است. امروز من اگر با مشکل بودجه روبرو شوم، مشکلی نیست که حل نشود، یقین دارم که حل خواهد شد. امسال بودجهای که از طرف کمیته ملی المپیک به فدراسیون جانبازان و معلولان تعلق میگیرد، چیزی حدود 9 میلیارد و 750 میلیون تومان است که تا به امروز 60 درصد آن را دریافت کردهایم. چون در ابتدای سال گروههای خود را بر حسب اولویت بندی رشتهها دسته بندی کردهایم تا در برنامهریزی ها خللی وارد نشود. پیشبینی ما بر این است که با همین بودجه برنامه خود را پیش ببریم.
نباید امروز خود را در کسب سهمیه المپیک نعمتی سهیم بدانیم
زهرا نعمتی توافق و تفاهم نامه فدراسیون است. چون وی یک چهره ملی است، باید در این زمینه از هر فرصتی حمایت شودT حال چه مادی و چه معنوی. الان زهرا نعمتی تحت پوشش و حمایت 100 درصد فدراسیون تیروکمان است. اگر در این زمینه کمکی از ما بخواهند یقینا کمک خواهیم کرد. آنچه که مسلم است مبنا را بر این گذاشتیم چون تا المپیک ریو مورد حمایت 100 درصد فدراسیون تیروکمان است، ذهن ورزشکار را درگیر مسائل حاشیهای نکنیم و نگذاریم نیروی زهرا نعمتی در دو جا المپیک و پارالمپیک تقسیم شود. اولویت اول وی المپیک و اولویت دوم پارالمپیک است. زهرا نعمتی یقین دارم که توانایی خود را در المپیک و هم در پارالمپیک با ظرفیتی که دارد نشان خواهد داد. من به زهرا نعمتی حتی این مساله را گوش زد کردهام هر کجا احساس کرد، نیاز به کمک دارد وظیفه دارم کمک کنم چون ورزشکار ملی است و باید قاعدتا کمک کنم. من پیگیر نیستم، به خاطر این که نخواستم به یک نوع مسئولیت لوث شود. چون در اینجا مسئولیت مستقیم برعهده فدراسیون تیروکمان است. زحمت ابتدایی زهرا نعمتی را از نظر اعزام ، برگزاری اردوها و کسب سهمیه فدراسیون تیروکمان کشیده است. من امروز نباید وارد میدان شوم و بگویم شریک هستم. خوشحالم یک ورزشکار پارالمپیکی به نقطهای رسیده که برای المپیک کشور مایه افتخار است.
نعمتی را در دنیا بخاطر المپیکی بودن، میشناسند
زهرا نعمتی جزو خانواده پارالمپیک است و مجموعه فدراسیون شناخت خوبی نسبت به شخصیت زهرا نعمتی دارد. خودش نیز میگوید من رسما پارالمپیکی هستم، اما الان از نظر خبری در دنیا زهرا نعمتی را به خاطر المپیکی بودن خبری میکنند. ما اینجا نباید پارالمپیک را به وی وصل کنیم.
تاکنون کسی نگفته نعمتی مشکلی دارد
تا به امروز کسی به من نگفته زهرا نعمتی مشکل دارد. همیشه احساس کردم بسترش در فدراسیون تیروکمان مهیا و مثبت است. به خودش هم گفتهام هر کمکی که از دستم برآید کوتاهی نخواهم کرد. هیچ گلهگی از فدراسیون تیروکمان تاکنون پیش من انجام نداده و من هم در مصاحبه های رسمی خود گفتهام که ما در کنار فدراسیون تیروکمان قرار داریم نه در مقابل فدراسیون.
مکمل نیاز کاذب برای ورزشکاران المپیکی و پارالمپیکی
در زمینه مکمل ما از دو جهت باید صحبت کنیم. یکی ورود داروها و مکملهای آلوده به کشور که در حال حاضر مشکل جوانان شده است و به نوعی به جوانان کشورمان آسیب می زند و دیگر بحث ورزشکاران است. ورزشکاران باید مکمل سالم که مورد تایید سازمان وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو است، به دستش برسد. این مساله باید ظرفیتش در بازار به وجود آید تا سالم به دست مصرف کننده برسد. در رابطه با ورزشکاران ملی ما اساسا کمتر دچار مشکلات دوپینگ هستیم. زیرا طبق قانون، فردی که دوپینگ میکند، چهار سال محرومیت برای او به دنبال خواهد داشت. در مورد ورزشکار وزنهبردار نیز چون دارویی که مصرف کرده بود ترکیبی در داروی دیگری بود به مدت شش ماه محروم شد، اما در طی همین شش ماه باید در مسابقهای برای کسب سهمیه در امارات حضور پیدا میکرد، ولی این فرصت را از دست داد.
به هر حال در برهه کنونی، سطح علمی ورزشکاران ملی به حدی بالا رفته که ورزشکار خود به نوعی پزشک خودش و کنترل کننده نیز است. در لندن ما مکمل را با جسارت و شهامت با قیمت بسیار بالا تهیه می کردیم و در اختیار ورزشکاران قرار می دادیم. الان هم همین رویه را ادامه میدهیم و تحت نظارت پزشک مکمل سالم تهیه و در اختیار ورزشکار قرار میدهیم. مکمل یک نیاز کاذب تلقی شده و ورزشکاران از نظر روانی احساس میکنند که نجاتبخش است، در حالی که آن چیزی که در ورزش نجات بخش است؛ تمرین و سختی زیاد، هنر مربی و حمایت ورزشکاران است. مکمل یک بخش جزئی از اینهاست. در کشور ما از نظر نیاز کاذب مکمل شده قدم اول و ورزشکاران فکر میکنند با استفاده از مکمل مدال المپیک و پارالمپیک و جهانی در جیب آنها است. در حالی که مکمل یک نیاز کاذب و 100 درصد غلط است.
دوپینگ بخاطر جریمه نقدی فروکش کرده است
طبق مصوبهای که در هیات رئیسه فدراسیون به تصویب رساندیم، اگر ورزشکاری تست دوپینگش مثبت اعلام شود، باید علاوه بر گذراندن محرومیت 4 ساله خود، خسارت مالی نیز به فدراسیون پرداخت کند که به لطف خدا این مساله روند قانونی به خود گرفته و سایر فدراسیونها نیز به تبعیت از فدراسیون جانبازان و معلولان در زمینه دوپینگ به این سمت و سو حرکت میکنند. حتی سازمان جهانی نادو نیز از کشورها خواسته فدراسیون و ورزشکار دوپینگی را جریمه کنند. این سبب میشود تا ورزشکار حداقل برای فرار از جریمه مالی، غیر از محرومیت چهار ساله یک خود کنترلی داشته باشد. باید ورزشکار را راهنمایی کنیم برای خرید مکمل خوب و سالم. چون مکمل سالم در بازار وجود ندارد مجبور هستیم خودمان مکمل تهیه و در اختیار ورزشکاران قرار دهیم. ضمن این که متاسفانه در حال حاضر سیستم کنترلی در کشور وجود ندارد. آزمایشگاههای موجود نیز به خاطر این که فدراسیون پزشکی ورزشی چندین سال پیش امکاناتش را خرید و یک بخشهایی از دستگاهها نیز چون دچار معضل تحریم بودند، گفتند از این گونه دستگاهها تنها میتوانند کاربردهای دیگری در بخش های هسته ای و اتمی داشته باشند. در نتیجه این فرصت از آزمایشگاه های اصلی ما گرفته شد. الان ناچار هستند تمام نمونهها را به خارج از کشور ارسال کنند.
5 رشته امید اول ما برای کسب مدال در ریو
در گروه اول دوومیدانی، وزنهبرداری، تیروکمان ، تیراندازی و والیبال نشسته جزو اولویتهای ما است و در این پنج رشته نگرانی برای کسب مدال نداریم. گروه دوم اولویت ما تنها کسب سهمیه است. زیرا فعلا نگرانی برای مدال آوری در آنها نداریم و تمام نگرانی ما کسب سهمیه در این رشتهها ست.
برای کسب سهمیه نباید پاداش در نظر گرفته میشد
ما در رابطه با کسب سهمیه برای ورزشکاران پارالمپیکی پاداش نداریم چون بودجهای برای این منظور پیشبینی نشده است. همچنین بعید می دانم در این زمینه بودجهای در اختیار ما قرار داده شود. البته مقاومتهایی نیز وجود دارد. ضمن این که من اعتقادی به این مساله ندارم و تصور میکنم که نگاه غلطی است. از سوی دیگر چون دیدگاه مسئولان ورزش کشور نسبت به ورزشهای جانبازان و معلولان بر این است که تعداد کسب سهمیه ها (حداقل90 سهمیه) زیاد است، بدون شک مخالف اختصاص پاداش برای کسب سهمیه در ورزش جانبازان و معلولان هستند. شاید باور نکنید من معتقدم نباید برای کسب سهمیه جوایزی را پیشبینی کرد، چون کسب سهمیه جزو وظایف ورزشکار است.
واقعا یک مدال طلا 500 میلیون ارزش دارد؟
من حتی در خصوص اصل جوایز المپیکیها و پارالمپیکی ها نیز طی سالهای گذشته بحث داشتم، به طوری که ما اگر مدال را در یک کفه ترازو قرار دهیم و پاداش را روی کفه دیگر، واقعا می بینیم به تلاش ورزشکار و مسائل ملی و ورزشی ظلم کردهایم. زیرا این ورزشکار اگر مدال طلا را کسب کند می داند که به عنوان مثال در قبال کسب مدال طلا می داند 500 سکه دریافت میکند. واقعا یک مدال طلا 500 میلیون ارزش دارد؟ در حالی که پنج میلیارد هزینه یک ورزشکار شده است. من معتقدم ورزشکار زمانی که لباس تیم ملی را بر تن میکند نمیتوان روی پیراهن قیمت گذاشت. اگر ما مشکلات ورزشکار اعم از مسکن، حقوق و مسائل معیشتی وی را برطرف و آینده ورزشکار را تامین کنیم، دیگر نیازی به چنین جوایزی نیست. واقعا نمیتوان این گونه مسائل را در یک کفه ترازو گذاشت. انصافا با این کارها زحمت ورزشکار و زحمت ورزش کشور زیر سوال می بریم.
دادن جایزه در قبال کسب مدال، روش غلطی است
فکر میکنم 300 یا 500 میلیون تومان برای یک ورزشکار ملی خیلی کم است و اگر ورزشکاری بخواهد به خاطر این مبلغ مدال کسب کند به جامعه ظلم میکند. در حقیقت همه ما به این ورزشکار داریم خدمات ارائه میدهیم که دستش به این جوایز برسد. این میزان جوایز با ارزشهایی که شعارش را 30 سال پیش دادیم یک مقدار زاویه صددرصدی پیدا میکند. دیدگاهم نسبت به پاداش از قبل به همین شکل بوده و هست، اما یک مقدار از دست من خارج است. من همیشه می گویم چرا باید میزان پاداش را مرتب افزایش دهیم تا کی باید سقف آن را بالا ببریم. شاید برخی کشورها میزان پاداش ورزشکارانشان از کشور ما بالاتر باشد. قطعا با این دیدگاه اگر ورزشکاران آن کشور در المپیک موفق شوند و ورزشکاران ما دچار باخت شوند، این طور عنوان میکنند که پاداش آن کشور بیشتر از کشور ما بوده است. ما دفاع مقدس داشتیم و جوانان جانشان را فدا کردند. به نظر میرسد باید در مسائل ارزشی، شخصیتی و معنوی روی ذهن ورزشکار کار کنیم تا نتایج بهتری دست پیدا کنیم. ما آمدهایم و گفتیم اگر مدال کسب کنیم بهت جایزه میدهیم این واقعا روش اشتباه و غلطی است و نسخه را بد تعریف کردیم.
به دنبال تغییر میزان پاداش پارالمپیکیها هستیم
در رابطه با ورزشکاران المپیکی و پارالمپیک هم حقوق برابر است و هم پاداش. ما حقوق را تغییر دادیم و بنا داریم پاداش را هم تغییر دهیم. البته برای پاداش هنوز مجوزی نگرفتهایم و به دنبال گرفتن این مجوز از سوی وزارت ورزش و جوانان هستیم. یعنی ورزشکاری که کم فروشی کرد پاداش کمتری به وی تعلق بگیرد. مثلا ورزشکاری توان گرفتن مدال طلا را در پارالمپیک داشت، اما به خاطر کوتاهی نقره گرفت. این ورزشکار به جای این که جایزه به او تعلق بگیرد، باید جریمهاش کنیم. البته به دنبال تصویب این آییننامه هستیم. اگرچه در رابطه با حقوق ورزشکاران این کار را قبلا در پارالمپیک لندن انجام دادهایم و به ورزشکار گفتهایم اگر مربی از عملکردت راضی بود، تمرینات را به خوبی انجام دادی و به خواستههای کادرفنی پاسخ مثبت دادی، به جز دو میلیون تومانی که وزارت ورزش و جوانان به عنوان حقوق برای ورزشکار پارالمپیکی در نظر گرفته است، یک میلیون تومان نیز در صورتی که عملکردت مورد تایید کادرفنی باشد، فدراسیون به صورت تشویق به حقوق ورزشکار اضافه میکند. حالا یک ورزشکار اگر خلاف این قضیه عمل کند، چرا باید دو میلیون تومان پول به این ورزشکار تعلق بگیرد. به جای این مبلغ 500 هزار تومان به وی میدهیم. به هر صورت اول و آخر باید تلاش کند که به این پول دست پیدا کند. حال احتمال دارد ورزشکاری که مدال طلایش در ریو قطعی است، اما چون در تمرینات به صورت نامنظم حاضر شده، چرا باید دو میلیون تومان حقوق دریافت کند؟ به وی یک میلیون تومان میدهیم. ما سقف حقوق را دو میلیون تعیین میکنیم، ولی برای رسیدن به این سقف ورزشکار باید تلاش کند. اگر در این میان ورزشکار کم آورد من سعی میکنم بیشتر حمایتش کنم و حتی از جیب خود به این ورزشکار کمک کنم. حتی در خصوص پاداش ورزشکاران پارالمپیک نیز در هیات رییسه فدراسیون این پیشنهاد را دادهایم که وزارت ورزش و جوانان با مصوبه هیات رییسه به عنوان یک طرح پاداش بر مبنای فعالیت ورزشکار در میادین ورزشی باشد.
کم فروشها در پارالمپیک جریمه میشوند
ما احساس میکنیم برخی از رشتهها در برخی از میادین ورزشی به صرف این که پاداش نقره هم کم نیست، کم فروشی کرده است. این طور عنوان میکند که چون پاداش ملاک شده است، اگر ببرد 500 تا سکه است و اگر ببازد 100 تا کمتر میشود در نتیجه تلاشش را بیشتر نمیکند و به راحتی طلا را از دست میدهد و این کار با توافق خود ورزشکار صورت میگیرد.
جوایز باید شناور شود
به اعتقاد من در زمینه جوایز، باید جوایز را شناور گذاشت. مثلا ورزشکاری که رکورد خود را نتواند در پارالمپیک تکرار کند و مدال نقره کسب کرد، ما نباید پاداش مدال نقره را به او بدهیم، باید میزان پاداشش را از حدنصاب تعیین شده کمتر کنیم. البته عکس این مساله نیز هست، اگر از رکوردی که در ایران زده، در آنجا بالاتر بزند به نظر من باید پاداش بیشتری را به خاطر رکورد شکنی به ورزشکار بدهیم و برای رکوردشکنی ورزشکار ارزش قائل شویم.
به عنوان مثال یکی از ورزشکاران وزنهبردار کشورمان که به لطف خدا مدال طلایش در پارالمپیک ریو قطعی است، اگر این ورزشکار در تمرینات منظم نباشد و کم فروشی کند به جای دریافت دو میلیون حقوق، قطعا حقوق کمتری به این ورزشکار پرداخت میشود.
صندوق حمایت از قهرمانان و یک گلایه
موضوع صندوق حمایت از قهرمانان از سالها قبل از زمانهای قبل از مهرعلیزاده پیگیری و پذیرفته شد که منصفانه بین ورزشکاران المپیکی و پارالمپیکی پرداخت نمیشود. چون منصفانه پرداخت نمیشد تلاش کردیم که این چالش را نیز به لطف خدا مرتفع کنیم. این چالش آنقدر که برای ورزشکار پارالمپیکی مهم است برای المپیکیها مهم نیست. زیرا به خاطر نداشتن سلامت جسمی و به دلیل شانس کمتر در استخدام و نداشتن شانس حضور در فعالیتهای عمومی و اجتماعی این حقوق منصفانه دریافت کند. ما جوایزی که قیمتش بیشتر از این است و یا حقوق را مساوی پرداخت میکنیم. باید صندوق نیز مساوی پرداخت شود. در این زمینه تلاشمان را مجددا شروع کردیم تا این چالش نیز حل شود.
نمیدانم داشتن ورزشکار مدالآور زیاد در ریو خوب است یا بد؟
من واقعا نمیدانم که داشتن ورزشکار مدال آور زیاد خوب است یا بد، می دانم که خوب است. هر چند که اگر این فاصلهها حالا حالاها رعایت نشود، یک ورزشکار پارالمپیکی با اراده پارالمپیکی میشود سیامند رحمان و زهرا نعمتی. اینها میتوانند الگو شوند برای المپیکیها و برای کسانی که خداوند سلامتی کامل به آنها داده و دچار یاس، ناامیدی و عدم تحرک هستند. هر کدام از جامعه پارالمپیک میتوانند الگویی باشند برای المپیکیها.
بودجه پارالمپیک در مجلس فعلی استقلال پیدا میکند
قول میدهم که در مجلس کنونی و قبل از پایان سال 94 استقلال پیدا کردن بودجه پارالمپیک از المپیک در صحن مجلس مطرح شود. امیدوارم که با نگاه مهربانانه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، کمیته ملی پارالمپیک به عنوان یک نهاد عمومی غیر دولتی تلقی و مصوب میشود. البته با مستقل شدن کمیته ملی پارالمپیک از المپیک، از نظر بودجهای اهمیتی برای ما ندارد. مشکلی که هست، این است که الان اساسنامه کمیته ملی پارالمپیک منع قانونی دارد. کسی تصویب کرده به نام مجمع کمیته ملی المپیک که جزو وظایفش نیست که اساسنامه برای کمیته ملی پارالمپیک تصویب کند و این منع قانونی دارد. این منع قانونی را تنها مجلس شورای اسلامی میتواند برطرف کند که خوشبختانه هماکنون در نوبت صحن مجلس قرار دارد.
زیر چراغ دولت کار حزبی کردن خلاف است
برای انتخابات ریاست جمهوری در یک مقطعی، رییس سازمان تربیت بدنی روسای فدراسیونها را در اتاق خودش جمع کرده بود که در رابطه با موضوع انتخابات، فدراسیونها با ورزشکاران ملی خود مشارکت داشته باشند، خیلی از اصلاح طلبان در این نشست حضور داشتند و به دنبال گرفتن طرح نظر از روسای فدراسیونها بودند و شعار همکاری می دادند برای بسیج کردن ورزش. به عنوان یکی از اعضا پیشنهاد دادم که زیر چراغ دولت کار حزبی کردن خلاف است. در این اتاق و در موضع مسئولیتها نشستن و کار کردن از رییس تا فدراسیونها خلاف است. ورزشکار ملی را وارد عرصه سیاسی کردن خلاف شرع و شان قانون خواهد بود. بعد از آن به لطف خدا ستاد به محل دیگری انتقال پیدا کرد و محلی را برای شروع فعالیتهای سیاسی اجاره کردند.
توقع ما از رسانهها پایین است
انتظار و توقع ما از رسانهها پایین است، زیرا معتقدم ما باید طرف مقابلمان را چه ورزشکار، مربی و یا این که رسانه باشد، درک کنیم و انتظاراتمان از آنها متعادل و عاقلانه باشد. من نباید انتظار داشته باشم که سازمان صدا و سیما و رسانه هر روز به ورزش جانبازان و معلولان بپردازند، زیرا محدودیت خاص خود را دارند. جا دارد از تمام کسانی که برای ما زحمت کشیدهاند تشکر کنم. زیرا اگر ورزش جانبازان و معلولان تا به امروز پیشرفت داشته به خاطر حمایت های مختلف از سوی سازمان تربیت بدنی وقت، دولت، وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک بوده است. ما نمی توانیم این ادعا را کنیم و بگوییم که ورزش معلولان بدون حمایت دیگران رشد کرده است.
اگر تا به امروز در جامعه خوب معرفی شدیم شک نداشته باشید که رسانه به کمک ورزش معلولان آمده است. حداقل در لندن شاهد این امر بودیم که همه دست به دست هم دادند تا ورزش جانبازان و معلولان به نتایج راضی کنندهای دست پیدا کند. موقع معرفی نیز سازمان ناخودآگاه توانایی خود را میتواند نشان دهد و به نقاط ضعف خود پی ببرد. البته این مشکلات نیز فراخور این معرفی پیدا میشود که نگاه ما مثبت است، چون معتقدیم این گونه مشکلات انتظارات را بالا میبرد. وقتی انتظارات بالا رفت ما مجبور هستیم برای برآورده کردن آن سرعت کار را بالا ببریم. شاید نتوانیم برسیم، اما برای رسیدن به اهدافم باید سعی کنم یک جا متوقف نشوم تا کار از دستم خارج نشود.